چند روز با عشق کوچولوی خودم ....
سلام به عشق کوچولوی خودم عزیز تر از جونم چند روزی سرما خوردی و منم نفرستادمت مهد و خودمم سر کارم نرفتم و موندم پیشت تا خوب مواظبت باشم که زودتر خوب بشی ، و رفتم عطاری و داروهای گیاهی گرفتم و برات درست کردم و گفتی مامان جونم اینا چین ؟ منم گفتم اینا گلهایی هستند که تو کوه در میان و خیلی خوبن و اگه بخوری زود خوب میشی و از اونجای که وقتی چیزی رو برات توضیح میدم خوب گوش میکنی اینبارم با صبوری داروهاتو میخوردی و بابایی هم برات آب پرتقال درست کردو منم که همینطور لیمو شیرین برات آماده میکردم و با هزار تا بازی و داستان بهت میدادم و چون خیلی میوه دوست داری میخوردی...
نویسنده :
مامانی و بابایی الیسا جون
21:22